شاعر : حسن لطفی نوع شعر : مدح و مرثیه وزن شعر : مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلین قالب شعر : مربع ترکیب
به نام آنکه پُرکرده جهان از قالَ صادقها بهنام آنکه میرویاند ازجانها شقایقها به نام آنکه ازدلهایِ سنگی ساخت عاشقهاکه میگردند ازنورش مخالفها موافقها
به نامِ حضرتصادق دلت را روضه مهمان کُن چراغِاشک روشن کُن بقیعش راچراغان کُن
ندیده حکمت ازدرسش حکیمی اینچنین چون اوادیبی یا طبیبی یا علیمی اینچنین چون او ندیده دل صراطَالمُستقیمی اینچنین چون اوحلیمی یارحیمی یاکریمی اینچنین چون او
سفارشهای اوشرحِ کلامی ازکمالِاوست سفارشهای او راهِ رسولالله و آلِ اوست
سفارش میکند بارِ فقیران رازمین مگذارسفارش میکند درراهِ محرومان قدم بگذار سفارش میکند دل رابه تدبیر خدا بسپارسفارش میکند هرگزنمازت را سبک مشمار
سفارشکرد ماراتا ادا سازیم دینش را به ما بخشید بعد از خود حسینم وا حسینش را
زیارت نامههای ما زیارت نامههای اوستعزاداریِ مامیراثی ازرسم عزای اوست تمام گریههای ماکمی ازهایهایِ اوست شلوغیِ حرمها ازحدیثِ کربلای اوست
خودش فرمود صدها حج فقط اجرسلامِ ماست
ثواب یک سلام ما شب قدرامام ماست
بهروضه میکشد آقا همیشه منبرخود را به پای ناله سوزانده تمام حنجرخودرا
میانِ گریه میبیند همانجا مادر خود را ببین خرجِ عزا کرده دعای آخرخود را
چرا در بِین این مردم کسی درفکرِحالش نیستبه فکر مو سپیدیاش به فکر سن و سالش نیست به یاد کودکانِ بیکَسَش فکرعیالش نیستچرااین شعلههای دربه فکردست وبالش نیست
کسی اورا نمیگوید عصای خویش را بردار بیا ازبِینِ شعله بچههای خویش رابردار